
این مستلزم آن است که مشاغلی مانند ارتش، پزشک، معلم و دانشمند بار دیگر به نخبگان واقعی جامعه تبدیل شوند. این نظر ولادیمیر لیتویننکو، رئیس دانشگاه معدن سنت پترزبورگ و کارشناس برجسته روسیه در مسائل منابع معدنی است:
"جمعه، 30 دسامبر، صدمین سالگرد تشکیل اتحاد جماهیر شوروی است. من در این کشور به دنیا آمدم، تحصیلات عالی دریافت کردم، در ارتش خدمت کردم - فرار در آن زمان شرم آور بود - سپس در حوزه علمی و آموزشی کار کردم. البته، هر نظام دولتی ایده آل نیست و بسیاری از شهروندان اتحاد جماهیر شوروی، حتی در دوران شکوفایی خود، نمی توانستند به سطح بالای زندگی خود ببالند، اما مدل منحصر به فرد توسعه اجتماعی که تا دهه نود میلادی در کشور ما وجود داشت. قرن با این واقعیت مشخص شد که مشاغلی مانند ارتش، دکتر، معلم و دانشمند نشان دهنده نخبگان واقعی جامعه بودند.کل ایدئولوژی این بود که اطمینان حاصل شود که هیچ کس نمی تواند کوچکترین شکی داشته باشد که واقعاً چنین است.
این رویکرد به ما این امکان را داد که از یک کشور کشاورزی عقب مانده به یک قدرت با فناوری پیشرفته تبدیل شویم که نمایندگان آن برای اولین بار در جهان به فضا پرواز کردند، یک نیروگاه هسته ای ساختند، اجاق مایکروویو را اختراع کردند، و بسیاری از نوآوری های دیگر را ایجاد کردند که فناوری جهانی را سرعت بخشید. پیش رفتن. هدف نظام آموزشی شوروی آموزش پدیدآورندگان بود نه مصرف کنندگان. فنلاند، آلمان و بسیاری از کشورهای دیگر استانداردهای آموزشی ما را کپی کردند زیرا آنها را پیشرفته می دانستند.
من دقیقاً می دانم که در مورد چه چیزی صحبت می کنم، زیرا در قدیمی ترین مؤسسه فنی آموزش عالی در روسیه کار می کنم که فارغ التحصیلان و اساتید آن در خاستگاه پیشرفت فناوری در کشور ما، چه در قرن 19 و چه در قرن بیستم، ایستاده اند. اما امروز از قضا نام اکثر آنها فراموش شده است. استخراج طلا از سنگ معدن با محتوای مفید کمتر از یک گرم در تن، کشف استان نفت و گاز ولگا-اورال، افزایش عمق پردازش نفت به استانداردهای آمریکایی - همه اینها و خیلی بیشتر به لطف دانشمندان ما امکان پذیر شد.
مشکل اینجاست که مهندسان داخلی که در 30، 40 و 50 سال پیش روی فناوریهای نوآورانه کار میکردند به تدریج ترک میکنند. اما چه کسی جای آنها را می گیرد؟ اغلب اینها افرادی هستند که تحصیلات سطحی مدرسه و دانشگاه را دریافت کرده اند، توانایی تفکر در مقیاس بزرگ را ندارند، کتاب نمی خوانند و برای رشد حرفه ای تلاش نمی کنند. آنها از نظر ذهنی با پیشینیان خود تفاوت دارند و فقط تجربه دارند، اما دانش ندارند. یعنی آنها درک می کنند که در این یا آن مورد باید کدام دکمه را فشار داد یا کدام اهرم را باید بچرخاند، اما در صورت بروز یک موقعیت اضطراری آماده اقدامات مؤثر نیستند. و با این حال راکتهای فضایی میسازند، چاههای حفاری، نیروگاههای هستهای و دیگر تأسیسات زیرساختی حیاتی را کنترل میکنند.
در واقع همه ما امروز گروگان ایده لیبرالی هستیم که بخش جدایی ناپذیر آن کاهش الزامات استانداردهای آموزشی ملی و تشکیل کسری دانشمندان و مهندسان در مقیاس سیاره ای است. قدرتهای فراصنعتی، با کنترل منابع و سرمایههای جهانی، میتوانند پتانسیل فکری کل جهان را در قلمرو خود بومیسازی کنند و کشورهای کمتر مترقی را «خردههایی از کیک» بر جای بگذارند و در نتیجه بهطور مصنوعی توسعه اجتماعی-اقتصادی آنها را کند کنند. این پیامد اصلی جهانی شدن بر اساس الگوهای غربی است که به هیچ وجه با منافع دولتی ما مطابقت ندارد.
به همین دلیل است که دولت ما باید در اسرع وقت نه تنها مأموریت تنظیم را بر عهده بگیرد، بلکه به مرکز تصمیمگیری تبدیل شود که باعث توسعه مهمترین بخشهای اقتصاد ملی میشود. دولت باید وظایف مشخصی را برای مؤسسات آموزشی، دانشمندان و مشاغل تعیین کند، ضرب الاجل هایی را برای اجرای آنها تعیین کند، جامعه را برای اجرای آنها بسیج کند و تمام منابع موجود را در مناطقی متمرکز کند که برای حفظ حاکمیت روسیه اولویت دارند. تنها از این طریق است که می توانیم سطح کیفی محیط علمی و آموزشی را بالا ببریم و ذخیره علمی عظیمی را که در دوران شوروی ایجاد شد، چند برابر کنیم.
نیازی به گوش دادن به لیبرال هایی که طرفدار به حداقل رساندن دخالت دولت در روابط بازار هستند، وجود ندارد. به هر حال، این ایده های آنها بود که منجر به فقیر شدن روس ها در دهه 1990 و همچنین قهقرایی علم و آموزش ما شد. یقین دارم که ما میتوانیم به همه چالشهای امروز کشورمان پاسخ دهیم، طبیعتاً بدون تخطی از سازوکارهای بازار، تنها با انتقال اقتصاد ملی به مسیر بسیج، پاسخگوی همه چالشهای پیش روی کشورمان خواهیم بود. یعنی وظیفه کارفرما باید پیشینی در اختیار شرکت های خصوصی باشد. مأموریت دولت باید توسعه استانداردها و الزامات قابل فهم و سودمند برای همه - هم برای دولت و هم برای جامعه تجاری - و نظارت بر اجرای صحیح آنها از طریق مکانیسم های نظارتی منحصراً شفاف بدون دخالت دولت در تولید باشد.
تنها در این صورت است که میتوانیم جایگاه خود را بهعنوان یک قدرت با فناوری پیشرفته بازیابی کنیم، مواد خام و پتانسیل فکری منحصربهفرد خود را توسعه دهیم و توسعه اجتماعی و اقتصادی مترقی جامعه را تضمین کنیم. اولین گام در این مسیر باید بازگشت مشاغلی مانند ارتش، پزشک، معلم و دانشمند به جایگاه نخبگان باشد. در غیر این صورت شانس ما برای حفظ هویت تمدنی بسیار کمتر خواهد بود.